پاورپوینت روش تحقیق کیفی
پاورپوینت روش تحقیق کیفی
ساختار کلی ارائه
مقدمه
دید سیستمی
دو نمونه
تقسیم بندی
تحقیق بنیادی و کاربردی
تحقیق بنیادی و کاربردی
روش تحقیق کمی و کیفی
روش های جمع آوری داده
ثبت و مدیریت داده ها
تجزیه و تحلیل داده ها
نتیجه گیری ، ارائه شرح و طبقه بندی نتایج
ارزیابی قابلیت اطمینان نتایج
چهارچوب گزارش تحقیق
الف- پیشگفتار
ب- سازمان اصلی گزارش
منابع
مطالب مرتبط
واژه Research در لغت بهمعنای پژوهش، تحقیق، کندوکاو، تجسس و کاوش است و Qualitative بهمعنای کیفی و چونی است. این دو واژه مجموعاً بهمعنای تحقیق و پژوهش کیفی است.[۱] تحقیق کیفی عبارت از مجموعه فعالیتهایی (چون مشاهده، مصاحبه و شرکت گسترده در فعالیتهای پژوهشی) است، که هرکدام بهنحوی محقّق را در کسب اطلاعات دست اول، دربارهٔ موضوع مورد تحقیق یاری میدهند. بدینترتیب، از اطلاعات جمعآوری شده، توصیفهای تحلیلی، ادراکی و طبقهبندیشده حاصل میشود. در روش مورد بحث دسترسی به اطلاعات؛ یعنی زندگی کردن با مردم مورد پژوهش، یادگیری فرهنگ آنها، از جمله مبانی ارزشی، عقیدتی و رفتاری، زبان و تلاش برای درک احساس، انگیزش و هیجانهای آنها است. محقق کیفی، رفتار اجتماعی را به این دلیل درک میکند که خود را بهجای دیگران قرار میدهد.[۲]
آنسلم استراس هزاره میگوید: «منظور ما از تحقیق کیفی عبارت از هرنوع تحقیقی است که یافتههایی را بهدست میدهند که با شیوههایی غیر از روشهای آماری یا هرگونه کمّی کردن کسب نشدهاند. شیوه مذکور ممکن است به تحقیق دربارهٔ زندگی افراد، شرح حالها، رفتارها و همچنین دربارهٔ کارکرد سازمانی، جنبشهای اجتماعی یا روابط بینالملل معطوف باشد.»[۳]
تا پایان دههٔ ۱۹۶۰ نزدیک به ۹۰ درصد گزارشهای منتشرشده در مجلات جامعهشناسی آمریکا، مبتنی بر تحقیق کمّی و آماری بودند. گرچه در بریتانیا آمارهای قابل مقایسهای در دست نیستند؛ ولی گمان میرود تا اواخر دههٔ ۱۹۶۰ تحقیق آماری در این کشور نیز مسلط بود. اما امروزه قضیه تفاوت پیدا کرده و بهدلیل انتقادهای نظری از “اثباتگرایی(Positivism)” (که گرایش به شیوههای آماری و کمّی دارند)، اکنون روشهای کیفی، جایگاهی کانونی در آموزش و تحقیق اجتماعی بهدست آوردهاند.[۴] این روش را انسانشناسان فرهنگی برای مطالعه آداب و رفتارهای مردمان فرهنگهای دیگر ابداع کردهاند. مبنای فلسفی تحقیق کیفی، “انسانگرایی” (Humanism) و “طبیعتگرایی” (Naturalism) است. منظور از مبنای انسانگرایانه، توجه به نقش و اهمیت انسان در تحقیقهای کیفی است. مطابق این فلسفه، وجه ممیّز انسان با موجودات دیگر، کنش بر پایهٔ انگیزهها یا عوامل درونی و بیرونی بهجای واکنش است.[۵]
پژوهشگر اثباتگرا، دانش را از طریق گردآوری دادههای عددی و مشاهدهٔ نمونهها و سپس عرضهٔ این دادهها به تحلیل عددی فراهم میکند. در مقابل اینها پژوهش “مابعد اثباتگرا”، ریشه در این فرض دارد که جلوههای محیط اجتماعی بهعنوان تفسیرهایی بهوسیلهٔ افراد ساخته میشود. این تفسیرها شکل گذرا و وابسته به موقعیت دارند. پژوهشگران مابعد اثباتگرا دانش را از درجهٔ اول از طریق گردآوری دادههای کلامی با “مطالعهٔ جدّی و عمقی” (Intensive) موارد، و عرضه این دادهها به استقراء تحلیلی فراهم میآورند.[۶] پژوهشگران کیفی بر نوعی تفسیر کلنگر تأکید میکنند. آنان واقعیتها و ارزشها را بهصورتی غیرقابل تفکیک و آمیخته با یکدیگر در نظر میگیرند. از طرف دیگر پژوهشگران کمّی بهجای توجه بر تفسیرهای کلنگر، بر عوامل و متغیرهای فردی تأکید دارند. پژوهشگر کمّی بر این باور است که واقعیّت را میتوان به مؤلفههایش تقسیم کرد و با نگاه به این اجزاء، شناختی از کل بهدستآورد؛ ولی پژوهشگر کیفی براساس این باور، که واقعیّت، کلیّتی است غیرقابل تقسیم، به بررسی کلّ فرایند میپردازد.[۷]
البته پژوهشهای کیفی و کمّی میتوانند از طریق کشف (توسط پژوهشهای کیفی) و تأیید (توسط پژوهشهای کمی) همدیگر را کامل کنند؛[۸] فلذا با وجود همه تفاوتها، بسیاری از پژوهشگران، اکنون ترکیبی از رویکردهای کمّی و کیفی را برای فهم کامل پدیده مورد بررسی خود، بهکار میبرند.[۹]